کد مطلب:50500 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:178

شاکله اعتدال











برای رسیدن به اهداف تربیت، بهترین و كوتاهترین راه، مسیر اعتدال در تربیت است كه كتاب خدا و راه و رسم پیامبر اكرم (ص) بر آن استوار است و بدان فرامی خواند، راهی كه در همه ی وجوه فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر اعتدال بنا می شود و در فرد و جامعه شاكله ی اعتدال به وجود می آورد و این راهی ستوده است. تعبیر امیرمومنان علی (ع) در این باره چنین است:

«من اخذ القصد حمدوا الیه طریقه و بشروه بالنجاه و من اخذ یمینا و شمالا ذموا الیه الطریق و حذروه من الهلكه.»[1] .

آن كه راه میانه را پیش گیرد، بستانیدش و به نجات مژده دهندش و آن كه راه راست یا چپ را پیش گیرد، روش وی را زشت شمارند و از تباهی اش بر حذر دارند.

واژه ی «قصد» در هر چیز به معنای حد اعتدال در آن چیز است و معنای میانه روی می دهد،[2] و اگر این حد اعتدال در امور مختلف رعایت شود. زمینه ی شاكله و ساختار معتدل در فرد و جامعه فراهم می گردد، یعنی پاس داشتن اعتدال در اندیشه، احساس،

[صفحه 221]

عاطفه، رفتار، كردار، دوستی، دشمنی و... چنانكه در سفارشهای پیشوای پارسایان، علی (ع) وارد شده است:

«احبب حبیبك هونا ما، عسی ان یكون بغیضك یوما ما و ابغض بغیضك هونا ما، عسی ان یكون حبیبك یوما ما.»[3] .

دوست خود را دوست بدار از روی اعتدال، شاید روزی از روزها دشمنت شود و دشمنت را دشمن دار از روی اعتدال، شاید روزی از روزها دوستت گردد.

در اشعار منسوب به امام علی (ع) در این باره آمده است:


و احبب اذا احببت حبا مقاربا
فانك لا تدری متی انت نازع


و ابغض اذا ابغضت بغضا مقاربا
فانك لا تدری متی انت راجع[4] .

اگر مهرورزی، مهری میانه ورز كه ندانی چه هنگام بگسلی.

اگر خشم آری، خشمی میانه آر كه ندانی چه هنگام بازگردی.

رعایت اعتدال چه در امور فردی و چه در روابط اجتماعی و چه در مناسبات اقتصادی و چه در دینداری ساختاری را فراهم می كند كه فرد و جامعه به رفتاری بسامان دست یابد و از انحراف به دور ماند. امام علی (ع) درباره رعایت اعتدال در امور اقتصادی نیز چنین سفارش كرده است:

«كن سمحا و لا تكن مبذرا و كن مقتصدا و لا تكن مقترا.»[5] .

بخشنده باش، نه با تبذیر و اندازه نگه دار و بر خود سخت مگیر.

امیرمومنان (ع) در نامه ای به زیاد بن ابیه قائم مقام عبدالله بن عباس استاندار بصره چنین فرموده است:

«فدع الاسراف مقتصدا.»[6] .

میانه رو باش و از زیاده روی دست بدار!

و نیز درباره ی اهمیت میانه روی در امور اقتصادی فرموده است:

«ما عال من اقتصد.»[7] .

[صفحه 222]

آن كه میانه روی گزید، درویش نگردید.

پاس داشتن میانه روی در همه ی امور ضامن درستی و صحت امور است. امام علی (ع ) به كارگزاران خویش نیز سفارش می كرد كه در اداره ی امور، اساس مدیریت خود را بر اعتدال قرار دهند و به افراط و تفریط میل نكنند، چنانكه در عهدنامه ی مالك اشتر، چنین فرمان داده است:

«ولیكن احب الامور الیك اوسطها فی الحق.»[8] .

و باید از كارها آن را بیشتر دوست بداری كه نه از حق بگذرد و نه فروماند.

بیشترین توفیق در اداره ی امور مرهون اعتدال در برنامه ها، تصمیم گیری ها، كردارها و رفتارهای مدیریت است. امیرمومنان علی (ع) در نامه ای به عمرو بن سلمه ی ارحبی،[9] او را به رعایت اعتدال در رفتار با غیر مسلمانان تحت حكومتش فرمان داده و فرموده است:

«اما بعد، فان دهاقین اهل بلدك شكوا منك غلظه و قسوه و احتقارا و جفوه و نظرت فلم ارهم اهلا لان یدنوا لشركهم و لا ان یقصوا و یجفوا لعهدهم، فالبس لهم جلبابا من اللین تشوبه بطرف من الشده و داول لهم بین القسوه و الرافه و امزج لهم بین التقریب و الادناء و الابعاد و الاقصاء. ان شاء الله.»[10] .

اما بعد، دهقانان شهر تو شكایت دارند كه با آنان درشتی می كنی و سختی روا می داری، ستمشان می ورزی و خردشان می شماری. من در كارشان نگریستم، دیدم چون مشركند نتوانشان به خود نزدیك گرداند و چون در پناه اسلامند نشاید آن را راند. پس، در كار آنان درشتی و نرمی را به هم آمیز. گاه مهربان باش و گاه تیز، زمانی نزدیكشان آور و زمانی در دورتر، ان شاء الله.

ساختار دین در همه ی وجوه، ساختاری معتدل دارد كه یك مجموعه ی معتدل می تواند مردمان را به اعتدال رهنمون شود. امیرمومنان علی (ع) در ضمن خطبه ای فرموده است:

«الا و ان شرائع الدین واحده و سبله قاصده. من اخذ بها لحق و غنم و من وقف عنها ضل و ندم.»[11] .

[صفحه 223]

آگاه باشید كه آبشخورهای دین یكی است و راههای آن همه معتدل و مستقیم و نزدیك است كه هر كه بدان چنگ زند، به كاروان حق پیوندد و بهره مند شود و هر كه از آن باز ایستد، گمراه شود و پشیمان گردد.

انحراف از اعتدال در هر چیز موجب انحراف از حق و گمراهی و تباهی و پشیمانی است، چنانكه امام علی (ع) در وصیتی به فرزندش محمد حنفیه بدو چنین سفارش فرموده است:

«من ترك القصد جار.»[12] .

هر كه میانه روی را ترك كند، از راه حق منحرف شود.

همچنین از آن حضرت این گونه روایت شده است:

«علیك بالقصد فی الامور، فمن عدل عن القصد جار و من اخذ به عدل.»[13] .

بر تو باد به میانه روی در كارها زیرا هر كه از میانه روی روی برگرداند، ستم كند و هر كه بدان پایبند گردد، به عدالت رفتار كند.

انسانی كه شاكله ی اعتدال نداردو همه ی امور به افراط و تفریط عمل می كند و از حق دور می شود و به ستم آلوده می گردد و خود را تباه می سازد، چنانكه امیرمومنان علی (ع) درباره ی دوستان و دشمنان به دور از اعتدال خود فرمود:

«و سیهلك فی صنفان: محب مفرط یذهب به الحب الی غیر الحق و مبغض مفرط یذهب به البغض الی غیر الحق و خیر الناس فی حالا النمط الاوسط فالزموه.»[14] .

بزودی دو دسته به خاطر من تباه شوند: دوستی كه كار را به افراط كشاند و محبت او را به راه غیر حق براند و آن كه در بغض اندازه نگاه نداد و بغضش او را به راهی كه راست نیست درآورد. حال آن دسته درباره ی من نیكوست كه راه میانه را پوید و از افراط و تفریط دوری جوید. همراه آنان روید.

امیرمومنان (ع) هر دو گروه را، چه آنان كه در حق او و در دوستی با او افراط كردند و چه آنان كه در حق او و دوستی با او تفریط نمودند، هلاك شده معرفی كرده و فرموده است:

[صفحه 224]

«هلك فی رجلان: محب غال و مبغض قال.»[15] .

دو كس به خاطر من تباه شدند: دوستی كه اندازه نگاه نداشت و دشمنی كه بغض مرا در دل كاشت.

دوستی اولیای خدا از كمالات و فضایل انسانی است و بی گمان تفریط در آن تا سر حد دشمنی و ستیز با آنان و نیز افراط در دوستی آنان تا سر حد غلو درباره ی ایشان، موجب تباهی آدمی است.[16] امام علی (ع) در سخنی دیگر فرموده است:

«یهلك فی رجلان: محب مفرط و باهت مفتر.»[17] .

دو كس درباره ی من تباه گردیدند، دوستی كه از حد بگذراند و دروغ بافنده ای كه از آنچه در من نیست سخن راند.

فقدان ساختار تربیتی معتدل و شاكله ی میانه روی در آدمی، پیوسته انسان را به افراط و تفریط می كشاند كه نتیجه ای جز پشیمانی این جهانی و آن جهانی ندارد، به بیان امیرمومنان علی (ع):

«ثمره التفریط الندامه.»[18] .

ثمره ی تفریط و كوتاهی در كارها پشیمانی است.

آنچه بستر تربیت فطری و اتصاف به كمالات انسانی را برای آدمی مهیا می كند، دوری از هرگونه افراط و تفریط و دستیابی به شاكله ی اعتدال است كه با برنامه ریزی همه جانبه ی تربیتی سامان می یابد.


صفحه 221، 222، 223، 224.








    1. همان، كلام 222.
    2. المفردات، ص 404.
    3. نهج البلاغه، حكمت 268.
    4. دیوان امام علی (ع)، صص 337 -336.
    5. همان، حكمت 33.
    6. همان، نامه ی 21.
    7. همان، حكمت 140.
    8. همان، نامه ی 53.
    9. ن. ك: انساب الاشراف، ج 2، ص 390، احمد بن ابی یعقوب بن جعفر بن واضح الیعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، بیروت، ج 2، ص 203.
    10. نهج البلاغه، نامه ی 19.
    11. همان، خطبه ی 120.
    12. ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی (الصدوق)، المواعظ، ترجمه ی عزیزالله عطاردی، انتشارات مرتضوی، ص 75، ابوعبدالله محمد بن سلامه القضاعی، دستور معالم الحكم و ماثور مكارم الشیم، قدم له السید عبدالزهراء الحسینی الخطیب، الطبعه الاولی، دارالكتاب العربی، بیروت، 1401 ق. ص 28.
    13. غررالحكم، ج 2، ص 20.
    14. نهج البلاغه، كلام 127.
    15. همان، حكمت 117.
    16. شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 304.
    17. نهج البلاغه، حكمت 469.
    18. همان، حكمت 181.