کد مطلب:50500 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:178
«من اخذ القصد حمدوا الیه طریقه و بشروه بالنجاه و من اخذ یمینا و شمالا ذموا الیه الطریق و حذروه من الهلكه.»[1] . آن كه راه میانه را پیش گیرد، بستانیدش و به نجات مژده دهندش و آن كه راه راست یا چپ را پیش گیرد، روش وی را زشت شمارند و از تباهی اش بر حذر دارند. واژه ی «قصد» در هر چیز به معنای حد اعتدال در آن چیز است و معنای میانه روی می دهد،[2] و اگر این حد اعتدال در امور مختلف رعایت شود. زمینه ی شاكله و ساختار معتدل در فرد و جامعه فراهم می گردد، یعنی پاس داشتن اعتدال در اندیشه، احساس، [صفحه 221] عاطفه، رفتار، كردار، دوستی، دشمنی و... چنانكه در سفارشهای پیشوای پارسایان، علی (ع) وارد شده است: «احبب حبیبك هونا ما، عسی ان یكون بغیضك یوما ما و ابغض بغیضك هونا ما، عسی ان یكون حبیبك یوما ما.»[3] . دوست خود را دوست بدار از روی اعتدال، شاید روزی از روزها دشمنت شود و دشمنت را دشمن دار از روی اعتدال، شاید روزی از روزها دوستت گردد. در اشعار منسوب به امام علی (ع) در این باره آمده است: و احبب اذا احببت حبا مقاربا و ابغض اذا ابغضت بغضا مقاربا اگر مهرورزی، مهری میانه ورز كه ندانی چه هنگام بگسلی. اگر خشم آری، خشمی میانه آر كه ندانی چه هنگام بازگردی. رعایت اعتدال چه در امور فردی و چه در روابط اجتماعی و چه در مناسبات اقتصادی و چه در دینداری ساختاری را فراهم می كند كه فرد و جامعه به رفتاری بسامان دست یابد و از انحراف به دور ماند. امام علی (ع) درباره رعایت اعتدال در امور اقتصادی نیز چنین سفارش كرده است: «كن سمحا و لا تكن مبذرا و كن مقتصدا و لا تكن مقترا.»[5] . بخشنده باش، نه با تبذیر و اندازه نگه دار و بر خود سخت مگیر. امیرمومنان (ع) در نامه ای به زیاد بن ابیه قائم مقام عبدالله بن عباس استاندار بصره چنین فرموده است: «فدع الاسراف مقتصدا.»[6] . میانه رو باش و از زیاده روی دست بدار! و نیز درباره ی اهمیت میانه روی در امور اقتصادی فرموده است: «ما عال من اقتصد.»[7] . [صفحه 222] آن كه میانه روی گزید، درویش نگردید. پاس داشتن میانه روی در همه ی امور ضامن درستی و صحت امور است. امام علی (ع ) به كارگزاران خویش نیز سفارش می كرد كه در اداره ی امور، اساس مدیریت خود را بر اعتدال قرار دهند و به افراط و تفریط میل نكنند، چنانكه در عهدنامه ی مالك اشتر، چنین فرمان داده است: «ولیكن احب الامور الیك اوسطها فی الحق.»[8] . و باید از كارها آن را بیشتر دوست بداری كه نه از حق بگذرد و نه فروماند. بیشترین توفیق در اداره ی امور مرهون اعتدال در برنامه ها، تصمیم گیری ها، كردارها و رفتارهای مدیریت است. امیرمومنان علی (ع) در نامه ای به عمرو بن سلمه ی ارحبی،[9] او را به رعایت اعتدال در رفتار با غیر مسلمانان تحت حكومتش فرمان داده و فرموده است: «اما بعد، فان دهاقین اهل بلدك شكوا منك غلظه و قسوه و احتقارا و جفوه و نظرت فلم ارهم اهلا لان یدنوا لشركهم و لا ان یقصوا و یجفوا لعهدهم، فالبس لهم جلبابا من اللین تشوبه بطرف من الشده و داول لهم بین القسوه و الرافه و امزج لهم بین التقریب و الادناء و الابعاد و الاقصاء. ان شاء الله.»[10] . اما بعد، دهقانان شهر تو شكایت دارند كه با آنان درشتی می كنی و سختی روا می داری، ستمشان می ورزی و خردشان می شماری. من در كارشان نگریستم، دیدم چون مشركند نتوانشان به خود نزدیك گرداند و چون در پناه اسلامند نشاید آن را راند. پس، در كار آنان درشتی و نرمی را به هم آمیز. گاه مهربان باش و گاه تیز، زمانی نزدیكشان آور و زمانی در دورتر، ان شاء الله. ساختار دین در همه ی وجوه، ساختاری معتدل دارد كه یك مجموعه ی معتدل می تواند مردمان را به اعتدال رهنمون شود. امیرمومنان علی (ع) در ضمن خطبه ای فرموده است: «الا و ان شرائع الدین واحده و سبله قاصده. من اخذ بها لحق و غنم و من وقف عنها ضل و ندم.»[11] . [صفحه 223] آگاه باشید كه آبشخورهای دین یكی است و راههای آن همه معتدل و مستقیم و نزدیك است كه هر كه بدان چنگ زند، به كاروان حق پیوندد و بهره مند شود و هر كه از آن باز ایستد، گمراه شود و پشیمان گردد. انحراف از اعتدال در هر چیز موجب انحراف از حق و گمراهی و تباهی و پشیمانی است، چنانكه امام علی (ع) در وصیتی به فرزندش محمد حنفیه بدو چنین سفارش فرموده است: «من ترك القصد جار.»[12] . هر كه میانه روی را ترك كند، از راه حق منحرف شود. همچنین از آن حضرت این گونه روایت شده است: «علیك بالقصد فی الامور، فمن عدل عن القصد جار و من اخذ به عدل.»[13] . بر تو باد به میانه روی در كارها زیرا هر كه از میانه روی روی برگرداند، ستم كند و هر كه بدان پایبند گردد، به عدالت رفتار كند. انسانی كه شاكله ی اعتدال نداردو همه ی امور به افراط و تفریط عمل می كند و از حق دور می شود و به ستم آلوده می گردد و خود را تباه می سازد، چنانكه امیرمومنان علی (ع) درباره ی دوستان و دشمنان به دور از اعتدال خود فرمود: «و سیهلك فی صنفان: محب مفرط یذهب به الحب الی غیر الحق و مبغض مفرط یذهب به البغض الی غیر الحق و خیر الناس فی حالا النمط الاوسط فالزموه.»[14] . بزودی دو دسته به خاطر من تباه شوند: دوستی كه كار را به افراط كشاند و محبت او را به راه غیر حق براند و آن كه در بغض اندازه نگاه نداد و بغضش او را به راهی كه راست نیست درآورد. حال آن دسته درباره ی من نیكوست كه راه میانه را پوید و از افراط و تفریط دوری جوید. همراه آنان روید. امیرمومنان (ع) هر دو گروه را، چه آنان كه در حق او و در دوستی با او افراط كردند و چه آنان كه در حق او و دوستی با او تفریط نمودند، هلاك شده معرفی كرده و فرموده است: [صفحه 224] «هلك فی رجلان: محب غال و مبغض قال.»[15] . دو كس به خاطر من تباه شدند: دوستی كه اندازه نگاه نداشت و دشمنی كه بغض مرا در دل كاشت. دوستی اولیای خدا از كمالات و فضایل انسانی است و بی گمان تفریط در آن تا سر حد دشمنی و ستیز با آنان و نیز افراط در دوستی آنان تا سر حد غلو درباره ی ایشان، موجب تباهی آدمی است.[16] امام علی (ع) در سخنی دیگر فرموده است: «یهلك فی رجلان: محب مفرط و باهت مفتر.»[17] . دو كس درباره ی من تباه گردیدند، دوستی كه از حد بگذراند و دروغ بافنده ای كه از آنچه در من نیست سخن راند. فقدان ساختار تربیتی معتدل و شاكله ی میانه روی در آدمی، پیوسته انسان را به افراط و تفریط می كشاند كه نتیجه ای جز پشیمانی این جهانی و آن جهانی ندارد، به بیان امیرمومنان علی (ع): «ثمره التفریط الندامه.»[18] . ثمره ی تفریط و كوتاهی در كارها پشیمانی است. آنچه بستر تربیت فطری و اتصاف به كمالات انسانی را برای آدمی مهیا می كند، دوری از هرگونه افراط و تفریط و دستیابی به شاكله ی اعتدال است كه با برنامه ریزی همه جانبه ی تربیتی سامان می یابد.
برای رسیدن به اهداف تربیت، بهترین و كوتاهترین راه، مسیر اعتدال در تربیت است كه كتاب خدا و راه و رسم پیامبر اكرم (ص) بر آن استوار است و بدان فرامی خواند، راهی كه در همه ی وجوه فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر اعتدال بنا می شود و در فرد و جامعه شاكله ی اعتدال به وجود می آورد و این راهی ستوده است. تعبیر امیرمومنان علی (ع) در این باره چنین است:
فانك لا تدری متی انت نازع
فانك لا تدری متی انت راجع[4] .
صفحه 221، 222، 223، 224.